غمی به پهنای آسمان ابری روبرویم
دردی به سنگین روزگار سیاهم
بغضی که راه نفسهایم را بسته است
و اکنون
سوزش چشمانم
خطی از اشک
و تنهایی
بدون هیچ سنگ صبوری
*ب*اران*
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آمار سایت