هرروز از خود مبپرسم تو تاوان کدام گناه منی
که اینچنین یادت روحم را
و عشقت قلبم را تسخیر کرده است
حیف که چون خاطره ای دور دور مرا بدست فراموشی سپرده ای
قفلی به قلبت وبندی به پایم بسته ای
که نه تاب رفتن دارم و توان ماندن
تو تاوان کدام گناه منی
که اینچنین عاشقانه عذابم می دهی
ب*اران
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آمار سایت